سلام بر خرمشهر مقاومو سَربُلَند ما به نخل های بی سرت فکر می کنم ، که گلوله های ستمگر را تاب آوردند، و از پا نیفتادند به مردان و زنان دلیرت می اندیشم، که دیوار محاصره را درهم شکستند و از هر ذرهذرهی خاکت، خورشیدی برآوردند. به تو فکر میکنم و حماسهات را بر دروازههای استقلال، اشکشوق می ریزم خشت خشت جانت، بانگ تکبیر شد و فریادهای سرمست متجاوزان را تکه تکه بر زمین ریخت. ایستادیو بهما آموختیکه بر پنجره های شکستهنیز آفتاب طلوع میکند. نامت تا همیشه آذین عزتمان باد